مرینت : آدرین تو منو دو...دوست داری؟

آدرین: معلومه ❤️❤️

مرینت لبخند میزنه

من و آدرین ازدواج کردیم و حالا بعد سه سال صاحب دوتا فرزند دوقلو هستیم

به اسم های :امیلا و امینا

حالا اونا دو ساله هستند و من بازم هم حامله ام و پاریس دیگه هیچوقت دچار مصیبت و شرور شدن نشد

اما ما از معجزه آسا ها برای نجات مردم در تصادف و..... استفاده کردیم

آیا در آینده بچه هامون صاحب معجزه آسا های ما میشن؟!

نمی‌دونم 

ولی به هرحال خوشحالم از اینکه بلاخره به خوشبختی رسیدیم

اما کسی از آینده خبر ندارن

👋پایان👋

این داستانم تموم شد تا داستانی جدید خدانگهدار امیدوارم لذت برده باشید😉